جدول جو
جدول جو

معنی خانی یک - جستجوی لغت در جدول جو

خانی یک
(یِ)
دهی است از دهستان فراشبند بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد واقع در 76 هزارگزی شمال باختر فیروزآباد و کنار راه فرعی فراشبند به کازرون. ناحیه ای است در جلگه و گرمسیر دارای 541 تن سکنه که شیعی مذهب و فارسی زبانند. آب آنجا از قنات و محصول آن غلات است. اهالی به کشاورزی گذران میکنند و راه آنجا مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بِ)
نام یکی از پادشاهان دشت قبچاق است که در زمان ملک اشرف چوپانی به آذربایجان رفت. (از عالم آرای عباسی چ 2 ص 736)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان اصفاک بخش بشرویۀ شهرستان فردوس، واقع در 44 هزارگزی شمال باختری بشرویه و 3 هزارگزی شمال اصفاک، این ده در دامنۀ کوهستان قرار داردو آب و هوایش گرم و سکنه اش 10 تن است، مذهب اهالی شیعه و زبان آنها فارسی است، دهکدۀ خانیکوک از قنات مشروب میشود و محصولش غلات و راهش مالرو و گذران اهالی از کشاورزی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دهی است از دهستان کامفیروز بخش اردکان شهرستان شیراز، واقع در 54 هزارگزی شمال خاوری اردکان و کنار راه فرعی پل خان به خانی من. این ناحیه در جلگه قرار دارد و آب و هوایش معتدل و مالاریایی و دارای 812 تن سکنه است که شیعی مذهب و به فارسی لهجۀ لری سخن میگویند. ده خانی من از رود خانه کر مشروب میشود و محصولش غلات و برنج است. شغل اهالی کشاورزی و راهش فرعی و بدانجا یک دبستان است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
قریه ای است بفاصله 23 هزارگزی جنوب غرب قلعه السراج حکومت کلان نعمان از توابع ولایات مشرقی افغانستان، واقع بین 70 درجه و 8 دقیقه و 17 ثانیۀ طول شرقی و 34 درجه و 31 دقیقۀ عرض شمالی. (از قاموس جغرافیایی افغانستان ج 2)
لغت نامه دهخدا
(یُنْ)
نام کرسی بخش از ولایت ’بلّی’ در ایالت ’ان’ کمی دورتر ازرن در فرانسه. دارای راه آهن و 2295 تن سکنه است
لغت نامه دهخدا
کدو حلوایی
فرهنگ گویش مازندرانی
نام جنگلی از اراضی اسبی کلا از دهکده های ناتل رستاق نور
فرهنگ گویش مازندرانی